شوخی های خنده دار شبکه های اجتماعی 24 اسفند 1392
جوک های جدید و لطیفه های بامزه فیسبوک
1- زاغکی غالب پنیری دید. به دهان برگرفت و زود پرید. یه ساعت صبر کن، دو ساعت صبر کن، خبری از روباه نشد چرا که روباه می دانست قالب پنیر با قاف است. «غالب» به کارش نمی آید. بنابراین رفت خوابید راحت. زاغک هم یا ماند همانجا خشک شد یا غالب را خورد و به فنا رفت.
نتیجه گیری: اهدافتان را در زندگی روشن کنید، خیلی روشن تا وقت تان تلف نشود.
2- یه سال هایی هم بود؛ هر کسی دعوت می شد عروسی، قبل از اینکه تبریک بگه سریع می پرسید «زن و مرد قاطیه؟»